من اگه قرار بود جزء اشیاء باشم .... دوست داشتم یه بطری بودم .... یه بطری سبز ... که یه نامه داخل بطری باشه ... سرش هم چوب پنبه ای باشه ... و بندازنش تو دریا .....
تو اگه قرار بود جز اشیاء باشی .... می خواستی چی باشی ؟
:دي
Posted by: pirefarzaaneh at May 3, 2006 11:43 AM:دي اول شدم انگار :پي :-؟ ني دونم... آها! *******
Posted by: pirefarzaaneh at May 3, 2006 11:46 AMحداقل نمي خواستم كه بطري باشم **********
Posted by: ME at May 3, 2006 11:52 AMساعت تيسوت !
Posted by: نازلی at May 3, 2006 12:51 PMکتاب شایدم یو یو ... اینقدر حال میده
Posted by: mah at May 3, 2006 1:35 PMمن دلم میخواست یه ساعت دیواری بودم که باطریش تموم شده.
Posted by: ارنستو همینگوآرا at May 3, 2006 4:45 PMیه لیوان دسته دار بزرگ...
Posted by: غریبه at May 3, 2006 5:17 PMاگه من خدا بودم
شهر بم هرگز نميلرزيد
...
اگه من قرار بود اشيا باشم، دوست داشتم مجسمه خودم باشم.
يه مجسمه بدون هيچ اشتباهي!
بدون كلك!
بدون توهين شدن !
بدون دروغ!
ساده ساده!
بي ريا!
موفق باشي
...
در ضمن خيلي پستت قشنگ بود.
حال كردم باهاش
موفق باشي
...
oxygen
Posted by: nazanin at May 3, 2006 9:52 PMدوست داشتم هواپيما باشم ... بزرگ . هميشه توي هوا . و وقتي سقوط مي كنم يه ملت عزادارم مي شن
Posted by: patogh at May 3, 2006 10:35 PMمن فقط با اين عكس بطري حال كردم.
يه سئوال؟ منظور از اشيا همون شئ بي جان بود؟
من دوست داشتم اون نامه بودم ..
Posted by: hiddenhalf at May 4, 2006 1:56 AMman doost dashtam keyboard basham,ya khodkar
P:
من دوس ندارم شي باشم! دوس دارم هميشه زنده باشم! حتي اگر به صورت يه برگ هميشه سبز!! اما تووي جوونورا شايد سِمَت عقاب بودن رو قبول ميكردم!
Posted by: Delepak at May 4, 2006 8:08 PMتا حالا به روال وبلاگت نگاه كردي؟ اگر روال فكريت همون روال وبلاگيت باشه داري به نتيجه هايي ميرسي .. به شرطي كه قاضي منصفي باشي و واقعا بخواي حقيقت رو بفهمي
Posted by: Delepak at May 4, 2006 8:16 PMدوربين آرش!
Posted by: Yalda at May 4, 2006 11:12 PMشايد دوست داشتم يك قايق ميشدم تا تو و اون چوب پنبه ي كوچولو رو از اينهمه طلاطم نجات ميدادم.شايد يك هواپيما ميشدم تا تو رو ببرم اونجايي كه ديگه اعصابت رو نتوني خورد كني.شايد...عصاي جادوگري ميشدم تا هر كاري كه اراده ميكردي واست ميكردم.اينقدر به ريشه ي خودت تيشه نزن.
Posted by: MHT at May 5, 2006 2:31 AMمن دوست داشتم پليور پشمي يقه اسكي قهوه اي دخترونه باشم! :دي
Posted by: Amin joon at May 5, 2006 9:12 AMسلام خيلح عاليه وبلاگت به منهم سر بزن خوشحال ميشم
Posted by: حمید at May 5, 2006 2:16 PMيه ليوان بزرگ دسته دار كه دسته اش تو مشت جا بشه و رو بدنه ام يه نقاشي با تم سورمه اي باشه با مقدار زيادي قهوه خيلي تلخ
Posted by: ايمان at May 6, 2006 7:31 AMدمپائي پلاستيكي رضا
Posted by: رضا at May 6, 2006 9:35 AMعزيزم من هم اون دريا ميشم كه تو تنها نباشي
Posted by: farzanbehran at May 6, 2006 1:09 PMيه پسر بچهء خندون توي يه تابلوي نقاشي..
اين رو از بچگي دوست داشتم.
کاپشن احمدی نژاد
Posted by: ethan at May 7, 2006 12:26 PMسلام شايد اوون نامه- نه همين هستم خوبه اما شاد تر -خوشحال ترو......
Posted by: navid at May 7, 2006 2:12 PMمن هم اون چوب پنبه ِ
Posted by: hamid at May 7, 2006 7:34 PMچاه توالت
Posted by: khare bozorg at May 7, 2006 11:25 PM*** مصنوعی !
Posted by: *** مصنوعی at May 8, 2006 12:58 AMتو كه انتخابه خوبي داشتي ، من دوست داشتم يه ساز بودم البته از نوع سنتيش مثل سه تار ىا ...
Posted by: pupak at May 8, 2006 3:19 PMیه سنگ تا بزنم و بشکونمت و نامه رو بخونم !!
Posted by: savijhe at May 8, 2006 11:09 PMمن دوست داشتم يه دفتر سفيد باشم....و تو مرا بنويس
Posted by: بابک at May 9, 2006 3:34 AMسلام / چرا آپ ميكني خبر نميدي ؟
Posted by: farhad at May 9, 2006 8:57 AMديوار
Posted by: divane at May 9, 2006 12:29 PMمن از همين آدمي بودنم دارم كيف دنيا رو مي كنم
Posted by: bahareh at May 9, 2006 1:01 PMمن دوست داشتم سوتين يه دختر بودم
Posted by: كاوه at May 9, 2006 2:25 PMفقط چوب پنبه
Posted by: م.ب at May 9, 2006 10:50 PMمن اشیا هستم
من خودمم...
سلام ساغر احساس ما به هم نزديكه خيلي وبلاگ جالبي داري
برام پی ام در یا هو یا ایمیل بزن ایمیل خودتو بده
دوستدار تو
سلام خيلي قشنگ بود
خوشم اومد از قدرت تخيلت!
من دوس داشتم كه اون چوب پنبه بودم، ميدوني چرا؟
اونوقت زندگي تو و اون نامه دست من بود!
hamishe asheghe bi boodam l
Posted by: pooria at May 12, 2006 9:03 PMسلام دوست عزيز
من يه سوال دارم . دوست داشتيد تو نامه چي نوشته باشن ؟
يه جعبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
مداد شمعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
مگه حالا که قراره آدم باشیم آدمیم ؟ فکر نمیکنی بهتره به جای اینکه یه شی ء باشی یه کم انسانی تر فکر کنی ؟
Posted by: بارون at May 13, 2006 10:00 AMHamatoon bikarid
migi na...
من دوست داشتم يه بطري بودم كه توم تبليغ رستوران مك دونالد بود ((:
Posted by: Beni J at May 14, 2006 8:27 PMمن دوست داشتم ماشين بودم
Posted by: borhan at May 15, 2006 12:14 PMاگر من بيل مكانيكي بودم خونه همه رو رو سرشون خراب ميكردم
خوب بيد ؟
بايد بگي اگه شي بودي نه اشيا . چون اشيا جمع هست
دوست داشتم از خاك گلويم سوتكي سازد
;)
گلويم سوتكي باشد به دست كودكي گستاخ و بازيگوش
و او يكريز و پي در پي دم گرم خودش را در گلويم سخت بفشارد و خواب خفتهگان را آشفته و آشفته تر سازد
( اميد وارم درست نوشته باشم . اينو سالها پيش به خاطر سپرده بودم)
Posted by: الهام - بی نام at May 15, 2006 10:49 PMاول از همه دوست دارم باد باشم تا برسونمت ساحل تا از اینهمه بلاتکلیفی در بیای ومثبت تر فکر کنی .
ولی اگر می خواستم شی باشم یا هواپیما یا آکواریوم .
دوست دارم کوچولو یکم شاد باش الان موقشه بعد که کاملا وارد زندگی شدی وقت برای شادی کم میاری پس از زمانت استفاده کن.
جدي رو چه حساب فك كردي اين نوشتت خيلي فيلسوفانس ؟ گرچه بعضي مطالبت در مورد الاغا جالبه ولي در كل يه تجديد نظري بكن تو مينيمال نويسيت
Very interesting ideas
Posted by: Guest at May 31, 2006 4:17 AMhttp://www.pill44.com/acyclovir/acyclovir.html http://www.pill44.com/ambien/ambien.html online gambling http://www.pill44.com/poker/poker.html keno
Posted by: Guest at May 31, 2006 11:46 AMدوست داشتم اشك ميشدم تا توي چشات متولد بشم روي گونه هات زندگي ميكردم و سرانجام روي لبهات ميمردم...
Posted by: babak at June 4, 2006 4:29 PMمن اگه اشيا بودم مهم نبود ديگه چي بايدباشم توي اين دنياي سخت همون بهتركه ماادم نباشيم
Posted by: siroos. at June 9, 2006 9:42 PMمن اگه اشيابودم ديگه فرقي نميكرد چي باشم.كجاباشم گرچه حالاديگه قلب ادما همه سردويخيند من اگه شئ بودم شايم سنگ بودم شايدم سردبودم يخي بودم سنگي كه بيشترادماشدن ولي افسوس ازاينكه غافلند...
Posted by: siroos. at June 9, 2006 10:28 PMسلام ... من دوست داشتم يه گيتار باشم كه يه ادم تنها هر روز اونو ميزنه ها انكه يه درخت
Posted by: keivan at June 12, 2006 1:29 AMسلام من دوست داشتم اون نامه اي كه تو بطريه باشم البت اگه اون بطريه خودت باشي
Posted by: nima at July 6, 2006 4:47 PMمن دوست داشتم تابلو نقاشي بودم
Posted by: نیلوفر at July 8, 2006 2:54 PM